دوشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۸

ایراد

مشکل میدونی چیه؟
وقتی میخوایم به کسی یا چیزی فکر نکنیم، به این فکر میکنیم که نمیخوایم به اون نفر یا چیز فکر کنیم، ولی در عمل با تمام قوا به اون فکر میکنیم!!!
***
بعدا نوشت: آهنگ جدید اندی و Bon Jovi به اسم Stand By Me رو هم از اینجا دانلود کنید. (تیکه ی اولش رو جان بون جوی خیلی باحال فارسی میخونه. احساس خیلی خوبی به آدم دست میده وقتی ببینی که یه بَند معروف مثه Bon Jovi بیاد و واسه مردم کشورت آهنگ بخونه. واسه همینه که بون جوی، بون جوی شده)

یکشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۸

263

و بالاخره آن اتفاقی که نباید می افتاد... افتاد

ما دیروز ۳۵۵ هزار تومان از پول های عزیزمان را به یک آقای خوش اخلاق و خندان دادیم، و در عوض ایشان هم یکی از این ها را به ما دادند که برای خودمان باشد.
ما حالا دیگر پول زیادی برای سایر امورات زندگی مان نداریم. ما بیکار میباشیم. باید بنزین کمتر مصرف کنیم، در مصرف شارژهای ایرانسل مان بیشتر باید دقت کنیم، با دوستانمان نمیتوانیم هِی بیرون شام کوفتمان کنیم، هِی نمیتوانیم برای خودمان تی شرت بخریم و غیره. به هر حال تا مدتی به گاف الف خواهیم رفت. باشد که رستگار شویم.

جمعه، تیر ۰۵، ۱۳۸۸

262

  • خودکُشی توی بلاگفا داره شایع میشه. امروز یکی دیگه از دوستان وبلاگی رو هم کشف کردم که وبلاگش رو shift + delete کرده.
  • چند وقت میشه به این نتیجه رسیدم که متاسفانه بلاگفا اصلا امنیت نداره. اولا اینکه هکرها هر غلطی که دلشون بخواد دارن میکنن. نکته ی بعدی هم اینه که IP های بلاگفا رو خیلی خیلی راحت تر از سرویس ها دیگه میشه ردیابی کرد و از این لحاظ باز هم بلاگفا امنیت نداره. بنابراین با شرایطی که حاکم شده (و احتمالا بدتر هم خواهد شد) دور از انتظار نیست، اگه نوشته ی شما به مزاق بعضی ها خوش نیاد فرداش صبح اول وقت بیان دَم خونه تون. مواظب باشین.
  • دیروز تا دیروقت بیرون شهر بودم. یه جای ساکت و آروم و دِنج. یکی دو ساعتی محو آسمون و ستاره هاش بودم. وقتی هوا صاف و همه جا تاریک باشه آسمونِ شب واقعا دیدنیه. دلم میخواست تا خود صبح دست هام رو بذارم زیر سرم و ستاره ها رو نگاه کنم. من که دیشب واقعا تو کف آسمون رفته بودم. مُخ گوزیده بود اساسی. کلی هم افسوس خوردم که چرا دوربین همراهم نبود. البته واسه این شرایط عکاسی نیاز شدیدی به یک عدد لنز خر میباشد!
پ.ن: محض اطلاع واسه هماهنگی میخوام بدونم تا کِی قراره سیاه پوش باشیم؟ ۱ هفته کافیه؟ با این قالب زیاد حال نمیکنم.
بی ربط: مایکل جکسون هم امروز بر اثر عارضه قلبی در سن ۵۰ سالگی فوت کرد. حیف بود.

یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۸

261

حالم خیلی خرابه. از دیشب تا حالا اون دختری که وسط خیابون داشت جون میداد هی میاد جلو چشمم و گریه ام میگیره..
 لعنت به این قدرت کثیف

جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۸

260

چون خودت اون چیزی رو که الان قاعدتا باید در موردش حرف بزنم رو میدونی پس چیزی نمیگم. نمیگم چون دیگه روحیه ش رو ندارم. چون دیگه حالم ازش بهم میخوره.

بگذریم.

there's no way to find you pal, so let's try this: happy birthday you dumbass gemini and best wishes, the hot%test gi%rls just for you with the firmest bre%asts you can imagine. also a soft silky sk%in. wow, i boiled up! **

**: بهترین پیغام تبریک تولدی که امسال گرفتم. دعا کنید برآورده بشه! :پی

پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸

259

حال کردم یه ذره دِپ بشم. خسته هم هستم. اخلاقم یه نَموره هاپو شده. حال و حوصله ی خاصی هم ندارم. از اینکه دارم این اراجیف رو اینجا مینویسم احساس خوشبختی میکنم.

پ.ن: تصمیم گرفتم واسه تنوع هم که شده بشینم و از اول سریال Family Guy رو توی مانیتور ۲.۵ اینچی iPod تماشا کنم. سیزن 6 که تمام بشه به احتمال زیاد من هم کور شده م!

شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۸

پوچی

احساس پوچی مفرط دارم... نفرت تمام وجودم رو گرفته... احساس حقارت دارم... احساس نادیده شدن... احساس بازیچه شدن... از ناراحتی دارم خفه میشم... بغض گلوم رو گرفته... مغزم مثه زودپز داره سوت میکشه.

میدونی دلم چی میخواد؟

یدونه فشنگ + یدونه کُلت ۹ میلیمتری + مقادیری خ*** و خلاص...
بَنگ

پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۸

2806 *

خدایا من به شما علاقه دارم... ولی از جنابعالی تقاضا میکنم ساعت 4 و نیم بامداد اِکس دوست جان هایمان را sms ی حواله مان نکنید. بگذارید به حال خود باشیم. ما تازه داشت خوابمان میبرد. مگر نمیدانید که تا 7 صبح اس ام اس نگاشتن انگشتان دست را دچار آرتروز و چشمان آدم را کور میکند؟ تازه، باتری موبایل آدم هم تمام میشود.

این جور چیزها رو که به یاد آدم می آورید، آدم هِی دلش میگیرد. آدم هِی روی سقف اتاقش خاطرات گذشته را میبیند. ممکن است یک عدد فیل بزرگ و کمی وحشی هوس مسافرت به هندوستان نماید در حالی که نه گذرنامه دارد و نه ویزا.
چرا اصرار دارید که با رشته تارهای عصبی ما ویولون بزنید؟!

این پسر من هم چند وقتیه که کاملا زده به سرش. هنوز کشف نکردم که چطوری میره بالا پشتِ بوم و بعدش واسه پایین اومدن مثه خر تو گِل میمونه. باز جای شکرش باقیه که میدونه نزدیک ترین نقطه به پنجره اتاقم کجاست تا بیاد و درخواست نجات کنه. اگه پیغام S.O.S ش دریافت نشه میره سمت آشپزخونه تا خانوم والده رو صدا کنه.
وسط این هیری ویری تقریبا ساعت 6 بود که میبینم داره صدام میکنه. بلند شدم رفتم اون بالا در رو براش باز کردم. مثه فشنگ از بین پاهام جیم زد و 4 تا پله پایین تر هم شروع کرد به پاچه خواری. فکر کنم واسه گــــُل پسرم هم صبح علی طلوع پیامک میاد!!!
باید ادبش کنم، یهو اگه خونه نباشیم و بره اون بالا گیر بیوفته بچه م تلف میشه.

*: چهار رقم آخر شماره موبایلش.

چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸

دوشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۸

255

من دیشب تمام وقت داشتم به "دست" های کثیف تر از اون صورت کریهش نگاه میکردم. با اون چشم های مسخره و لبخندهای تلخش. این دیگه کیه خدایا؟! چطوری میتونه به این راحتی به ۷۰ میلیون آدم دروغ بگه؟!

من میترسم... میترسم از روزی که برنده اعلامش کنن و فردای اون روز یه تسویه حساب جانانه با همه مون بکنه. به هر قیمتی شده باید جلو این مرد رو بگیریم.

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۸

چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۸

خواب

کسی میدونه دلیلش چیه؟ چند وقتی میشه به محض اینکه چشمم رو میبندم خواب میبینم. زمان و مکان هم اصلا مهم نیست. توی این ۲۵ سال به اندازه ی این ۱ ماه خواب ندیده بودم. در جدیدترین شیرین کاری امروز بعد از ظهر توی خواب ِ واقعیم یه خواب ِ دیگه دیدم. فِک کن!!!

به یک عدد Alt برای همکاری با Ctrl و Delete نیازمندیم